بزرگترین وبلاگ معصومین

اخلاق پيامبر صلی الله علیه و آله


اخلاق پيامبر صلی الله علیه و آله

از جمله موضوعاتى كه قرآن مجيد آن را به عظمت ياد نموده: خوش اخلاقى پيغمبر اكرم اسلام مي‌باشد، چنان كه در: (سوره قلم)، آيه 4 راجع به اخلاق آن حضرت مي‌فرمايد: «وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ؛ و حتما تو داراى يك خلق بزرگى مي‌باشى».(1)

اخلاق پيامبر مطابق و هماهنگ با قرآن بود. خداوند او را به مثل اين سخنان تربيت كرد كه:
1- «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ؛ با آن‌ها مدارا كن و به نيكى‏ها دعوت نما و از جاهلان روى بگردان». (سوره اعراف/199)
2- «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسانِ وَإِيتاءِ ذِي‌الْقُرْبى‏ وَيَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ؛ خداوند فرمان به عدل و احسان و بخشش به نزديكان مى‏دهد، و از زشتي‌ها و منكرات‏ و ظلم و ستم نهى مى‏كند». (سوره نحل/90)
3- «وَاصْبِرْ عَلى‏ ما أَصابَكَ؛ در برابر مصائبى كه به تو مى‏رسد شكيبا باش». (سوره لقمان/17)
4- «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ؛ از آن‌ها درگذر و صرف‌نظر كن». (سوره مائده/13)
5- «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ؛ بدى را با نيكى دفع كن». (سوره فصلت/34)

و آيات ديگر، سپس خداوند سيماى ظاهر و نهان آن‌ حضرت را كامل نمود، و او را چنين ستود: «وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ؛ و تو قطعا اخلاق عظيم و برجسته‏اى دارى». (سوره قلم/4)

آرى فضل بیكران خداوند را بنگر كه چگونه عطا كرد و سپس ستود. سپس پيامبر صلی الله علیه و آله به انسان‌ها آموخت كه خداوند ارزش‌هاى اخلاقى را دوست دارد، و انحرافات و لغزش‌هاى اخلاقى را دشمن دارد، و فرمود: «بعثت لاتمّم مكارم الاخلاق؛ من براى آن به رسالت مبعوث شدم كه ارزش‌هاى اخلاقى انسان‌ها را تكميل كنم.» سپس همه انسان‌ها را با تأكيد و ترغيب فراوان به رعايت ارزش‌هاى اخلاقى فراخواند.(2)

سعيد بن هشام مى‏گويد: به عايشه گفتم: اى ام‌المؤمنين، لطفا درباره اخلاق پيامبر برايم صحبت بدار، گفت: مگر قرآن نخوانده‏اى؟ گفتم: چرا. گفت: اخلاق پيامبر همانست يعنى تمام اخلاق پسنديده قرآنى را عمل مي‌فرمود، اين حديث را مسلم در صحيح خود آورده است.

يزيد بن بابنوس مى‏گويد:‌به عايشه گفتيم: اخلاق رسول خدا چگونه بود؟ گفت: اخلاق پيامبر همان اخلاق قرآن بود سپس ده آيه اول سوره مومنون را خواند و گفت اخلاق پيامبر صلی الله علیه و آله اين چنين بود.

ابودرداء هم مى‏گويد: از عايشه درباره اخلاق پيامبر صلی الله علیه و آله پرسيدم. گفت: اخلاق او همان اخلاق قرآن بود. از آن چه قرآن را خشنود سازد راضى بود و از آن چه قرآن را خشمگين سازد خشمگين مى‏شد.

عطيه عوفى در تفسير آيه «وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ» آيه 4 سوره 68 مى‏گويد: منظور ادب قرآنى است، يعنى پيامبر صلی الله علیه و آله مودب به آداب قرآنست.

از انس روايت است كه گفت: پيامبر صلی الله علیه و آله خوش خلق‏ترين مردم بود من برادر كوچكى داشتم كه تازه او را از شير گرفته بودند و او را مواظبت مي‌كردم كنيه‏اش ابوعمير بود، پيامبر چون او را مى‏ديدند مى‏گفتند از شير گرفتن چه بر سرت آورده است؟ و با او بازى مي‌فرمود. اين روايت را هم مسلم در صحيح خود آورده است.

از ثابت، از انس روايت است كه مى‏گفت: پيامبر صلی الله علیه و آله زيباتر و بخشنده‏تر و شجاع‏تر مردم بود. مسلم و بخارى هر دو نفر اين حديث را نقل كرده‏اند. على بن احمد بن عبدان از انس روايت مى‏كند كه مى‏گفت پيامبر صلی الله علیه و آله هرگز دشنام نميداد، ناسزا نمى‏گفت و لعن و نفرين نمى‏فرمود، به هنگام بازخواست حداكثر به طور شوخى مى‏گفت فلانى را چه مي‌شود چرا كوتاهى مى‏كند. اين حديث را هم بخارى در صحيح خود آورده است.

عبدالله بن عمر هم مى‏گفت: پيامبر هرگز ناسزا نمى‏گفت و دشنام نمي‌داد، همواره مى‏گفت گزيده‏ترين شما آن‌هايى هستند كه خوش خلق‏ترند.

ابوعبدالله جدلى مى‏گويد: از عايشه درباره اخلاق پيامبر صلی الله علیه و آله پرسيدم، گفت: هرگز دشنام و ناسزا نمى‏گفت. در كوچه و بازار بلند صحبت نمي‌كرد، بدى ‏را با بدى پاداش نمى‏داد بلكه همواره عفو و گذشت مى‏فرمود.(3)

يزيد بن هارون و اسحاق بن يوسف ازرق هر دو از زكرياء، از ابواسحاق، از ابوعبدالله جدلى نقل مى‏كند كه مى‏گفته است از عايشه پرسيدم اخلاق پيامبر صلی الله علیه و آله در خانه چگونه بود؟ گفت: از همه مردم نيك خلق‏تر بود نه دشنام مى‏داد و نه ياوه‏گو بود و نه در كوچه و بازار اهل هياهو، بدى را با بدى پاداش نمى‏داد بلكه عفو مى‏فرمود و گذشت مى‏كرد.(4)

امام على عليه السلام در بيان احوال و اخلاق پيامبر خدا می‌فرماید: ...هيچ گاه دو كار براى او (پيامبر صلى الله عليه و آله) پيش نيامد، مگر اين كه دشوارترينِ آن دو را برگزيد.(5)

الطبقات الكبرى به نقل از عايشه، در پاسخ اين سؤال كه: اخلاق پيامبر صلى الله عليه و آله در محيط خانه چگونه بود؟ فرمود: خوش‏خوترينِ مردمان بود. نه دشنام مى‏داد و نه بدزبانى مى‏كرد و نه در كوچه و بازار، هياهو به راه مى‏انداخت و نه بدى را به بدى جبران مى‏كرد؛ بلكه مى‏بخشيد و گذشت مى‏كرد.(6)

اشعار زيبا در وصف اخلاق پيامبر صلی الله علیه و آله
فاق النّبيين فى خلق و فى خلق × ولم يدا نوه فى علم ولاكرم‏
و كلّهم من رسول اللّه ملتمس × غرفا من البحر او رشفا من الديم‏
فهو الّذى تمّ معناه و صورته × ثمّ اصطفاه حبيبا بارئ النّسم
منزّه عن شريك فى محاسنه × فجوهر الحسن فيه غير منقسم‏
پيامبر در سيماى ظاهر، و اوصاف اخلاقى بر همه پيامبران برترى يافت، و هيچ كس از آن‌ها در علم و كمال، به پايه او نمى‏رسند و همه آن‌ها در پيشگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله تقاضاى اندكى از دريا و قطره‏اى از باران كمال را دارند. پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله همان انسان كاملى است كه در ظاهر و باطن در حد اعلاى كمال قرار دارد، و خداوند خالق انسان‌ها او را به عنوان حبيب خود برگزيده است و به راستى آن حضرت در شئون نيك اخلاقى، همتائى ندارد و جوهر حسن و زيبائى او، منحصر به او است.(7)

رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏فرمود: من به اخلاق نيك و پسنديده برانگيخته شده‏ام.

امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند رسول خويش را به اخلاق نيك و پسنديده مخصوص گردانيد، شما هم خود را بيازماييد، اگر آن اخلاق نيك در شما بود خداى را سپاس گفته و از او بخواهيد تا آن را در شما بيفزايد. سپس امام عليه السلام آن‌ها را بدين ترتيب ده خصلت شمرد: يقين، قناعت، صبر، شكر، بردبارى، خوش‏خلقى، سخاوت، غيرت، شجاعت و جوانمردى.(8)

پی نوشت

(1). تفسير آسان، ج‏ 3، ص 52.
(2). سيرت پيامبر اعظم و مهربان، ص 142.
(3). ترجمه دلائل النبوة، ج ‏1، ص 153.
(4). ترجمه طبقات كبرى، ج ‏1، ص 353.
(5). حكمت‌نامه پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و سلم (فارسى)، ج ‏3، ص 549.
(6). حكمت‌نامه پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و سلم (فارسى)، ج ‏3، ص 551.
(7). سيرت پيامبر اعظم و مهربان، ص 140.
(8). آداب، سنن و روش رفتارى پيامبر گرامى اسلام، ص 23.

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: حصرت محمد ص، ،
:: برچسب‌ها: اخلاق پيامبر صلی الله علیه و آله, اخلاق, پیامبر اخلاق,
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
مهدویت در منابع اهل سنت
| ادامه مطلب...

 

آیا مساله مهدویت در منابع اهل سنت نیز بیان شده است؟

از جمله عقاید مشترک میان همه ادیان الهی و حتی مکاتب ساخته ي دست بشر ، آمدن مصلحی جهانی برای رفع همه مشکلات مردم می باشد . این عقیده از زمان افلاطون تا کنون مشاهده می شود و ملخص آن را می توان در واژگان " آرمان شهر " یا همان " مدینه فاضله " بیان نمود .
عقیده به مصلح جهانی و بشارت به آمدن وی در اسلام به نام عقیده مهدویت مشهور است و کلیه فرقه های اسلامی در این عقیده مشترک اند تا جایی که برخی از فرقه های انحرافی منتسب به اسلام دقیقا بر اساس عقیده به مهدویت به وجود آمدند .
مهدویت در منظر شیعه امامیه اثنی عشریه از اساسی ترین بنیانهای فکری - عقیدتی بوده تا جایی که هر جا نام شیعه اثنی عشریه مطرح می باشد ، عقیده به مهدویت نیز مطرح می گردد .و این امر ردّی است بر جاهلان و معاندینی که برای اثبات مهدویت در شیعه ، دنبال سند می گردند !
بحث عقیده به منجی آخر الزمان و آمدن مهدی (علیه السلام) در نزد علمای اهل تسنن نیز مطرح بوده و حتی گروهی از آنها نیز – در مورد منجی – همان فردی را اراده می کنند که شیعیان بدان اعتقاد دارند .
البته گروهی قلیل نیز در میان اهل تسنن هستند که احادیث دال بر وجود و ظهور حضرت مهدی علیه السلام را از اساس مردود می دانند ( همانند ابن خلدون و احمد امین مصری و رشید رضا ) و یا مصداق مهدی علیه السلام را کسانی همچون حضرت عیسی علیه السلام می دانند ( همانند ابومحمد بن ولید بغدادی) که البته این عقاید حتی در نزد خود عامّه نیز بعنوان اقوال شاذ بیان می گردد .
ما در نوشتار فوق ، به اقوال علمای اهل تسنن در مورد صحت اصل موضوع مهدویت و قبول آن اشاره خواهیم نمود .لازم به تذکر می باشد که در این مقاله ، هدف از اشاره به سخنان اهل تسنن (و حتی وهابیون ) در مورد بحث مهدویت تنها و تنها از باب الزام و اسکات خصم بوده تا رفع شبهه برخی جهّال گردد و البته این امر ،سیره مستمره علمای اعلام شیعه در طی قرون و اعصار در مقابل مخالفین بوده است . وگرنه شیعیان ، نه تنها در این بحث ، بلکه در تمامی مباحث اعتقادی خود ، تنها و تنها مقیّد به رجوع به کتاب الله الحکیم و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام بوده و کوچکترین نیازی به رجوع به شاگردان مکتب سقیفه ندارند .
در این نوشتار ، به سخن گروهی از علمای اهل تسنن در مورد تواتر و کثرت احادیث مهدویت در نزد ایشان و مقبول آن اشاره خواهیم نمود .

1 – ابومحمد حسن بن علی بربهاری ( متوفی 329 ه. ق)

وی در کتاب " شرح السنه " ، یکی از امور اعتقادی اهل تسنن را این چنین بیان می کند :
والإيمان بنزول عيسى ابن مريم عليه السلام ينزل فيقتل الدجال ويتزوج ويصلي خلف القائم من آل محمد صلي الله عليه وسلم ويموت ويدفنه المسلمون
ایمان به نزول عیسی بن مریم علیه السلام ، ایشان نازل شده و دجال را می کشد و ازدواج کرده و پشت سر قائم آل محمد صلی الله علیه و آله نماز خوانده و از دنیا می رود و مسلمین او را دفن می کنند . 11

2 - ابوالحسن محمد بن حسین ابری سجزی ( متوفی 363 ه. ق )

وی در کتاب " مناقب الشافعی " این چنین می گوید :
وقد تواترت الاخبار واستفاضت عن رسول الله صلى الله عليه وسلم بذكر المهدي وأنه من أهل بيته وأنه يملك سبع سنين وأنه يملأ الأرض عدلا وأن عيسى عليه السلام يخرج فيساعده على قتل الدجال وأنه يؤم هذه الأمة ويصلي عيسى خلفه . في طول من قصته وأمره
اخبار متواتر و مستفیض از رسول الله صلی الله علیه و آله در مورد مهدی رسیده است و اینکه او (علیه السلام) از اهل بیت پیامبر بوده و 7 سال حکومت خواهد کرد و زمین را از عدل ، پُر خواهد نمود . و اینکه عیسی علیه السلام برای کشتن دجال ، به کمک وی خواهد آمد و مهدی (علیه السلام) با مردم نماز می گذارد و عیسی علیه السلام به او اقتدا می کند .
این سخن ابوالحسن ابری را بسیاری از علمای اهل تسنن از قول او بیان نموده اند . 2
3 – ابوالقاسم علی بن حسن بن عساکر شافعی ( متوفی 571 ه. ق )
وی در " تاریخ مدینه دمشق " به نقل از بیهقی ( متوفی 458 ه. ق ) چنین می گوید :
والأحاديث في التنصيص على خروج المهدي أصح إسنادا وفيها بيان كونه من عترة النبي
احادیثی که نص بر خروج مهدی(علیه السلام) می باشد صحیح ترین اسناد را دارا می باشد و در آنها بیان شده است که مهدی(علیه السلام) از عترت نبی اکرم صلی الله علیه و آله می باشد .3

3 - عبدالرحمن بن عبدالله سهیلی ( متوفی 581 ه. ق )

وی در کتاب " الروض الانف " این چنین می گوید :

جهت خواندن بیشتر به ادامه مطلب بروید...

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام زمان عج، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
همسر و فرزندان امام زمان(عج)


 

آيا امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)زن و فرزند دارد؟

در زمينه همسر و فرزند داشتن امام زمان (ع) به دو دسته از روايات بر مي خوريم بر اساس اين دو دسته از روايات گروهي معتقدند که امام زمان (ع) همسر و فرزنداني در دوره غيبت دارند و بر طبق بخش ديگري از روايات عده اي معتقد شده اند امام زمان (ع) زن و فزند داشتن شان يقيني نيست. آن کساني که مي گويند امام زمان(ع) زن و فرزند دارند به سه دليل تمسک جسته اند:
?- قواعد کلي: يعني بر طبق احکام اسلام يکي از سنت هاي مهم پيامبر اکرم (ص) ازدواج است که امام زمان (ع) به رعايت سنت هاي پيامبر (ص) از همه مردم اولي است.
?- روايات : به عنوان مثال سيد بن طاووس در جمال الاسبوع مي فرمايد: روايتي با سندهاي متصل يافتم که حضرت ولي عصر (ع) را اولاد بسياري است در شهرهاي کرانه دريا که آن ها هر کدام والي و حاکم اند ...
?- دعاها: در برخي از دعاها اشاره اي به اهل بيت امام زمان (ع) به ميان آمده است مثل يا مولاي يا صاحب الزمان صلوات الله و علي آل بيتک ... علي اهل بيتک ... روي هم رفته اين موارد به زن فرزند داشتن امام زمان (ع) دلالت دارند.
مرحوم کفعمي در کتاب مصباح نقل کرده است که بر طبق روايتي همسر آن حضرت از نسل عبد العزي پسر عبدالمطلب مي باشد ... (لازم به تذکر است که به روايات مذکور از جهات مختلف ايرادهايي وارد کرده اند که در اين باره به کتاب يکصد پرسش و پاسخ پيرامون امام زمان (ع) صفحه ??? و ??? و ??? مراجعه کنيد.)
در مقابل دلايلي هم اقامه شده است که آن حضرت حداقل هم اکنون فرزندي ندارد از جمله آن ها روايتي است که مسعودي از علي بن ابي حمزه ابن السراج و ابن سعيد مکاري نقل مي کند که آن دو مي گويند به خدمت امام رضا (ع) رسيديم. علي بن ابي حمزه عرض کرد«از پدرانت روايت کرده ايم که امام از دنيا نمي رود تا فرزندش را ببيند.» حضرت فرمودند: «آيا در اين حديث روايت کرده ايد الاالقائم» عرض کردند: «بلي»، يا در روايت ديگر دارد: امامي وجود ندارد مگر اين که فرزندي دارد جز امامي که حسين (ع) براي او از قبر بيرون مي آيد او فرزند ندارد و ...
به هر حال اگر چه همسر و فرزند داشتن آن حضرت محتمل است، اما در بررسي اخبار و احاديث وارده روايت معتبري که موجب اطمينان باشد به چشم نمي خورد، يا در عين حال نه زن و فرزند داشتن و نه زن و فرزند نداشتن هيچ کدام با احکام اسلام منافاتي ندارد؛ چرا که نکات منفي ترک تاهل به جهت برخورداري امام (ع) از نيروي عصمت متوجه امام(ع) نمي باشد. در مورد خصوصيات خاص و دقيق همسر و تعداد فرزندان مطلبي خاص در روايات به چشم نمي خورد.

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام زمان عج، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
ولادت امام زمان(عج)


 

 

با توجه به اهميت فوق العاده ولادت با سعادت مصلح جهاني، علاوه بر اينکه صدها تن از علماي برجسته، محدثان وارسته مورخان شايسته، تاريخ دقيق آن لحظه با شکوه را در منابع حديثي، رجالي، تفسيري و تاريخي خود ثبت کرده اند. که به برخي از آن ها که در قرون اوليه غيبت کبري يا در عصر غيبت صغري نوشته شده اشاره مي شود.
. قديمي ترين منبعي که در آن تاريخ تولد امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ ذکر شده، کتاب گران سنگ «اثبات الرجعه» اثر فضل بن شاذان نيشابوري است.
ضل بن شاذان چهار امام معصوم يعني امام رضا، امام جواد، امام هادي و امام حسن عسکري ـ عليهم السلام ـ را درک کرد. و از آن ها حديث نقل کرده و در ربيع الاول 260 هجري، اندکي قبل از شهادت امام حسن عسکري ديده از جهان فرو بسته است.
وي در کتاب «اثبات الرجعه» تاريخ دقيق ميلاد مسعود قبله موعود را با يک واسطه از امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ روايت کرده که ترجمه حديث ذکر مي شود: فضل بن شاذان از محمد بن علي بن حمزه از امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ روايت مي کند که فرمود:
ولي خدا و حجت خدا بر بندگان و جانشين من بعد از من، در شب نيمه شعبان، سال 255، به هنگام طلوع فجر به صورت ختنه شده، ديده به جهان گشود.
خستين کسي که او را غسل داد «رضوان» خازن بهشت بود، که با گروهي از فرشتگان مقرب با آب کوثر و سلسبيل او را شست و شو داد، سپس عمه ام «حکيمه» دختر امام جواد ـ عليه السلام ـ او را شست و شو داد. با توجه به سوال فقط آثار را معرفي مي کنيم.[1]
. ابو جعفر محمد بن يعقوب کليني، متوفاي 329 هجري قمري، در کتاب شريف اصول کافي آورده است که «حضرت صاحب ـ عليه السلام ـ در نيمه شعبان سال 255 متولد شده است. اين توقيع از ناحيه امام ابي محمد (امام عسگري ـ عليه السلام ـ ) بيرون آمده که: اين است سزاي آن کسي که به خدا افترا بندد درباره دوستان او، او گمان مي کرد مرا مي کشد و من فرزندي ندارم، چگونه ديدي توانائي خدا را؟ و براي او فرزندي متولد شد که او را (م ح م د) ناميد».[2]
. ابو جعفر محمد بن علي بن حسين بن بابويه معروف به صدوق، متوفاي 381 هجري قمري، نويسنده کتاب «کمال الدين و تمام النعمه» که با دعاي امام زمان(عج) به دنيا آمده و با دستور آن حضرت اين کتاب را نوشته است در باب 42 با عنوان روايات ميلاد قائم ـ عليه السلام ـ پانزده حديث درباره تولد آن حضرت مي باشد از جمله:
«صاحب الزمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ در نيمه شعبان سال 255 متولد گرديد.»[3]
. ابو عبدالله محمد بن محمد بن النعمان معروف به مفيد، متوفاي 413 هجري قمري، که مرجع تقليد شيعيان اماميه بود از امتيازات و فضائل خاصه شيخ مفيد توقيعات آن حضرت به وي مي باشد.
در مورد ميلاد آن حضرت مي گويد:
«حضرت ولي عصر ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ در نيمه شعبان سال 255 هجري متولد شد.»[4]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
عصر ظهور کوراني.
روزگار رهايي، کامل سليماني، (ترجمه ي مهدي پور).
---------------------------------------
[1]. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج51، ص24؛ حر عاملي، اثبات الهداه، قم، 1399ق، ج3، ص570.
[2]. محمدبن يعقوب کليني، اصول کافي، ترجمه محمد باقر کمره اي، قم، انتشارات اسوه، چاپ دوم، 1372ش، ج3، ص519، باب ولادت حضرت صاحب(عج).
[3]. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمه، تحقيق و تصحيح علي اکبر غفاري، ترجمه منصور پهلوان، قم، دارالحديث، چاپ دوم، 1382ش، ج2، ص155.
[4]. شيخ مفيد، ارشاد مفيد، ترجمه شيخ محمد باقر ساعدي، تهران، کتاب فروشي اسلاميه، چاپ سوم، 1376ش، باب 37، ص672.

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام زمان عج، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
تفاوت بعثت پیامبر اکرم(ص) با سایر پیامبران اولوالعزم


 

آیت الله سید محمدتقی آل هاشم، امام جمعه موقت تبریز، در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه در تبریز، با بيان فلسفه بعثت پیامبر گفت: پيامبر اسلام(ص) فرمودند: من برای تمام كردن مكارم و خوبی ‌های اخلاق برانگیخته شدم، البته اين بخشی از فلسفه بعثت پيامبر گرامی اسلام است. وی با اشاره به علل بعثت پیامبران از ديدگاه قرآن كريم تصریح کرد: خداوند در آیه 36 سوره نحل می فرماید: ما در هر امتی پيامبری برانگيختيم تا به آنان بگويد، خدا را بپرستيد و از پرستش غير خدا خودداری كنيد، گروهی هدايت يافتند و گروه ديگر، شايسته گمراهی و ضلالت شدند.
*انگیزه بعثت پیامبران
امام جمعه موقت تبریز همچنین با اشاره به آیات بعثت در سوره های عنکبوت و هود اظهار داشت: مجموع اين آيات گواهی می دهند كه یکی از انگيزه‌های بعثت پيامبران، آشنايی انسان با مبدا و معاد است، به گونه‌ای كه اگر اين گروه در ميان مردم نبودند، هدف ياد شده به ندرت جامه عمل به خود می ‌پوشيد.
آیت الله آل هاشم گفت: مردم پیش از بعثت پیامبر، مذهب‌ های گوناگون و بدعت‌های زياد داشتند، گروهی خدا را به مخلوق تشبيه می كردند، گروهی بت ها را می پرستیدند، اما پیامبر، آنان را از گمراهی به سمت توحيد هدايت کرد.
وی با اشاره به انگيزه ديگر برای بعثت پيامبران اظهار داشت: فلسفه دیگر بعثت پیامبران، رفع اختلاف و دو دستگی ‌ها ميان بشر بود، پيامبران الهي با تعاليم و شرايع خود مبعوث شدند تا به اختلاف‌ها پايان بدهند.
امام جمعه موقت تبریز با اشاره به آیاتی از سوره بقره گفت: آیات قرآن از يک نوع وحدت ميان افراد بشر و سپس بروز اختلاف و نياز به بعثت پيامبران حكايت می كند، مشيت الهی ايجاب كرد كه بار ديگر وحدت حكمفرما شود و اين امر جز با اعزام آموزگاران الهی امكان ‌پذير نبود.
وی با اشاره به اینکه قرآن مجيد از برخی از پيامبران نام برده است كه علاوه بر مقام والای تبليغ احكام الهی، اختلافات مردم را در يک رشته از موضوعات، برطرف می ‌كردند، گفت: يكی از علل بعثت پيامبران، داوری در خصومتها و مرافعه‌ها و رفع اختلاف در موضوعات بوده است.
آیت الله آل هاشم افزود: در برخی از آيات الهی نیز انگيزه بعثت پيامبران و فرو فرستادن كتاب‌های آسمانی، تحقيق قسط در ميان مردم بيان شده است.
وی همچنین آموزش كتاب آسمانی و حكمت را از دیگر اهداف بعثت پیامبران دانست و اظهار داشت: مقصود از كتاب، كتاب هر پيامبری است كه با آن مبعوث شده است، مانند «صحف» نسبت به موسی و عيسی و «قرآن» نسبت به حضرت محمد(ص).
آیت الله آل هاشم تهذيب و تزكيه را هدف دیگر بعثت پیامبران دانست و ابراز داشت: پيامبر اسلام آمده است كه انسانها را هم در زمينه علم و دانش و هم اخلاق و عمل پرورش دهد، تا به وسيله اين دو بال بر اوج آسمان سعادت پرواز كنند، در‌ آيات قرآن نیز تعليم و تزكيه در كنار هم آمده و نشان دهنده اين است كه اين دو امر در يكديگر تاثير متقابل دارند.
تفاوت بعثت پیامبربا سایر پیامبران
امام جمعه موقت تبریز با اشاره به تفاوت بعثت پیامبر ختمی مرتبت با بعثت سایر پیامبران گفت: پس از شناخت پیامبر خدا، مهم ‏ترین مسئله در زمینه معرفت شخصیت پیامبر اکرم(ص)، آشنایى با فلسفه بعثت ایشان است.
وی افزود: فلسفه بعثت پیامبر خاتم، در اساس، با فلسفه بعثت سایر پیامبران تفاوتى ندارد، تنها تفاوت این است که ایشان، برنامه سایر پیامبران را تکمیل کرده و بدین جهت، نبوت به حضرت محمد(ص) ختم شده است.
آیت الله آل هاشم تصریح کرد: پيامبران اولوالعزم گروهى از پيامبران هستند كه صاحب شريعت بودند و شريعت پيشين را با ظهور خود نسخ كردند آنان علاوه بر صبر و استقامت ممتاز، شريعت جداگانه داشتند و انبياى معاصر يا پس از آنان از دين آنان پيروى می كردند تا وقتى كه پيامبر اولوالعزم ديگر شريعت جديدى می آورد.
امام جمعه موقت تبریز با اشاره به اینکه با ظهور پيامبر اسلام، باب جديدى به روى مردم باز شد، افزود: دين همه پيامبران اولوالعزم از آغاز تا به زمان بعثت پيامبر اولوالعزم بعدی و نبوت او محدود بوده است، زيرا اديان الهى، سيرى رو به تكامل داشته اند. هر چند اصول همه شرايع مشترک به شمار می آيد و برنامه عملى و نحوه بيان معارف در آنها بر اساس مقدار فهم مردم در هر دوره بوده است.
تفاوت خطابه خداوند نسبت به پیامبران
وی در بخش دیگری، با اشاره به مقايسه نوع خطابه های خداوند نسبت به پيامبران ديگر گفت: حضرت آدم(ع) از خداوند متعال طلب مغفرت می كند، اما خداوند به پيامبر اکرم(ص) مژده مغفرت می دهد.
آیت الله آل هاشم افزود: حضرت نوح(ع) از خداوند درخواست نابودی دشمنانش را می كند، اما به پيامبر اعظم پيشاپيش مژده مصونيت از شر دشمنان داده می شود.
امام جمعه موقت تبریز ابراز داشت: حضرت ابراهيم(ع) از خداوند درخواست می كند تا در روز قيامت خوار و رسوا نگردد، اما به پيامبر اکرم(ص) وعده عدم خزی در روز قيامت داده می شود، روزی كه خداوند پيامبر را خوار و رسوا نمی كند.
وی ادامه داد: حضرت ابراهيم(ع) از خداوند، طهارت ذريه خود را طلب می كند، ولی به پيامبر اعظم گفته می شود: خداوند اراده كرده است تا ذريه ات را طاهر و پاک گرداند، همچنین حضرت ابراهيم(ع) از خدای متعال درخواست می كند كه وارث بهشت شود، اما به پيامبر اعظم وعده بهشت داده می شود.
آیت الله آل هاشم همچنین با اشاره به اینکه حضرت لوط (ع) از خداوند طلب ياری كرده و می فرمايد: پروردگارا مرا در برابر اين قوم فاسد ياری فرما، گفت: این در حالی است که به پيامبر اکرم(ص) وعده ياری و مژده نصرت داده می شود.
امام جمعه موقت تبریز در ادامه با اشاره به اینکه حضرت شعيب از خداوند فتح و پيروزی بر دشمنانش را طلب می كند، خاطرنشان کرد: خداوند در سوره فتح، وعده و مژده پيروزی به پیامبر می دهد.
وی تاکید کرد: حضرت موسی از خداوند متعال، شرح صدر را درخواست می كند، در مقابل به پيامبر ختمی مرتبی، پيشاپيش شرح صدر عنايت می شود.
گفتگو: بیت اله احمدی

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
علت قتل امیرالمونین(ع)


 

آيا عشق يك زن باعث قتل على ع توسط ملجم شد؟

پاسخ: در مورد قطام در تاريخ نقلهاي بسيار متفاوتي بيان شده است اما در كل مي توان آنها را به دو دسته تقسيم كرد. دسته اول گروهي كه قائل به وجود قطام شده اند كه قضيه او را تقريبا به اين شكل بيان كرده اند: قطام قبل از اينكه با عبدالرحمان مرادى (قاتل اميرالمومنين على«ع») آشنا شود با جوانى به نام سعيد كه ابتدا از هواخواهان عثمان و از دشمنان على (ع) بود آشنا شد و چون پدر و برادرش در جنگ نهروان كشته شده بودند سخت كينه على(ع) را در دل گرفته و در صدد قتل آن حضرت بود تا اين كه وقتى سعيد را ديد و زمينه را در او مساعد يافت به او گفت شرط ازدواج با من كشتن على بن ابى طالب است و در اين مورد قرار دادى نوشتند و سعيد آن را امضا كرد.
اما سعيد به طرف مكه رفت و با وصيت جدش و كوشش پسر عمويش عبدالله از دشمنى با على دست كشيد و از هواخاهان آن حضرت شد و وقتى به كوفه آمد سعى كرد كه قطام را نيز از آن تصميم خود منصرف كند اما قطام نيز از روى حيله ونيرنگ با او، به ظاهر كلام او را تصديق كرد و گفت: من نيز از عقيده سابق خود برگشتم و الان از طرفداران على (ع)مى‏باشم و در اين هنگام قطام از سعيد شنيد كه سه نفر در مسجدالحرام و كنار خانه كعبه عهد بستند كه در شب 17رمضان هر كدام يكى از اين سه نفر حضرت على(ع) معاويه و عمروعاص را بكشند. و سپس سعيد و عبدالله از قطام خداحافظى كردند و به طرف مصر رفتند تا بلكه بتوانند آن مردى را كه مأموريت يافته حضرت على(ع) را در شب 17رمضان به قتل برساند پيدا كنند و او را از تصميم خود منصرف سازند و هر دو از قطام خداحافظى كردند به وعده ديدار دوباره و قطام نيز شخصى در مصر نزد عمروعاص فرستاد و گزارش به او داد كه اين دو نفر مى‏آيند ... او در صدد بود تا به هر طريقى شده عبدالرحمان را پيدا كند تا اين كه بالاخره در كوفه عبدالرحمان را پيدا كرد و وقتى كه از اوخواستگارى نمود گفت شرط ازدواج با من كشتن على (ع) است و او هم قبول كرد تا شب موعود فرا رسيد و سعيد نيزچون به فسطاط رسيد عبدالله از طرف عمرو دستگير شد و سعيد دانست كه آن شخصى كه كمر قتل على را بسته بودشخصى به نام عبدالرحمان است و روز گذشته به‏ طرف‏ كوفه ‏رفته‏است و در اين جا با سفارش خوله - كه دخترى ازطرفداران علي(ع) بود - به طرف كوفه حركت كرد تا اين كه بتواند او را از تصميمش منصرف كند يا موضوع را به على(ع) گزارش دهد. اما قطام چون مى‏خواست اين راز فاش نشود تصميم گرفت كه از رفتن سعيد به خانه حضرت على(ع)جلوگيرى كند. بدين جهت غلام خود ريحان را در بيرون دروازه كوفه به استقبال سعيد فرستاد تا او را به خانه قطام دعوت نمايد و قطام نيز او را سرگرم كند. اما سعيد چون ديد وقت بسيار تنگ است و شايد فرصت از دست برود تصميم گرفت يكسره به خانه حضرت على(ع) برود و قطام نيز عهدنامه‏اى را كه با سعيد در ابتدا امضا كرده بودند به خانه حضرت فرستاد. وقتى سعيد به در خانه رفت قنبر غلام حضرت او را شناخت و به عنوان شخصى متهم و مجرم زندانى كرد تا انتقام حضرت على (ع) را از او بگيرد.اما قطام نيز همان روز صبح به همراه كنيز و غلامش از كوفه خارج شده و يكسره به مصر به سوى عمروعاص رفتند. اما در آن جا نيز براى عمرو ثابت شد كه قطام از موضوع توطئه قتل عمرو اطلاع داشته و عمدا جريان را براى او گزارش نكرده و در اين جا تصميم گرفت كه شب آنها را زندانى كند تا فردا تصميم نهايى را بگيرد. اما قطام شبانه با همكارى غلامش ريحان در زندان را شكسته و فرار كردند وعمرو نيز نتوانست به آنها دسترسى پيدا كند. عبدالله نيز به دست عمرو گرفتار شده بود. اما چون توطئه قتل عمرو را به او گفته بود و عمرو از كشته شدن نجات پيدا كرد مورد عفو قرار گرفت. بلال و سعيد در هنگام بازگشت از دمشق، شبى در كنار درياچه‏اى استراحت مى‏كردند كه ديدند قطام و غلامش ريحان نيز در كنار درياچه به استراحت مشغول هستند و بلال وقت را غنيمت شمرد و موقعى كه ريحان براى تهيه آذوقه از چادر دور شد رفت و سر قطام را بريد و نزد سعيد برد و سعيدآهى كشيد و گفت من تا زنده بودم آرزو داشتم دستم به او برسد ولى تقدير اين چنين بود كه بعد از مرگش بدن او را لمس كنم، (نقل از فاجعه رمضان، جرجى زيدان، و بحار، ج 42، ص 298).

و دسته دوم گروهي كه قائل به نفي وجود شخصي به نام قطام شده اند كه مهمترين آنها دكتر شهيدي است, مرحوم سيد جعفر شهيدي اصلا قضيه قطام را افسانه اي بيش نمي داند و به كلي آن را انكار مي كند و با دلايل محكم اثبات مي كند كه اين قضيه ساخته و پرداخته نويسندگان متاخر است.

ايشان در كتابش مي نويسد: ...شگفت‏تر از اصل داستان پيدا شدن ناگهانى زنى به نام قطام است كه ابن ملجم چون او را ديد يك دل نه صد دل عاشق وى شد.و شگفت‏تر از داستان قطام, خود قطام است, در حالى كه طبرى او را زنى قديسه مى‏شناساند و مى‏گويد: «در مسجد اعظم معتكف بود كه ابن ملجم و دو تن ديگر به نزد وى به مسجد آمدند و گفتند: ما بر كشتن على متحد شده‏ايم.» ابن اعثم،او را زنى بو الهوس و نيمه روسپى معرفى مى‏كند.... (زندگاني اميرالمومنين علي(ع)، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ 17، ص 160) . ايشان در ادامه مي گويد: اصل به وجود آمدن قضيه قطام بيشتر از زبان ابن اعثم گفته شده و در منابع دست اول از آن نامي برده نشده است.

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام علی ع، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
مزار مادر امام رضا(ع) کجا واقع شده است؟


 

در شهر مدینه یادگاری از امام رضا(ع) باقی مانده که هم اکنون محل زیارت زائران ایرانی است. این محل، خانه اهل‌بیت(ع) و مدفن قبر حمیده خاتون مادر امام موسی کاظم(ع) و نجمه خاتون مادر امام رضا(ع) در اینجا واقع است. آنجا را «مشربه ام ابراهیم» می نامند.
«مشربه ام ابراهیم» نام مکانی است که در شارع علی ابن ابیطالب و در داخل یک کوچه قرار دارد، وقتی زائران در کنار این کوچه می‌ایستند، یک چهار دیواری با سیمان سفید مشاهده می‌کنند که درب آن قفل شده است.

در واقع مَشربه امّ ابراهیم، باغ کوچکی بوده در مدینه و در منطقه عوالی بوده است که خانه ماریه قبطیه، همسر پیامبر(ص) و مادر ابراهیم فرزند رسول خدا(ص) بوده است.

ابراهیم در اینجا به دنیا آمد و پیامبر(ص) اقامتی طولانی در این محل داشته و در آنجا بسیار نماز گزارده‌اند.

در روایت است که از امام صادق(ع) پرسید: ما مساجدی را که پیرامون مدینه هستند، زیارت می‌کنیم، از کدامین مسجد آغاز کنیم بهتر است؟

امام صادق(ع) به عقبه بن خالد فرموند: در مسجد قبا زیاد نماز بخوان؛ زیرا آن نخستین مسجد در این منطقه است که رسول خدا(ص) در آنجا نماز خواند. پس از آن، به مشربه امّ ابراهیم برو و در آنجا نماز بگزار، زیرا آنجا مسکن دوم پیامبر خدا(ص) و محل نماز او است.

بنا بر روایات این مکان اولین خانه حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س) بوده است که این بزرگواران زندگی معنوی و پر خیر و برکت خود را در اینجا شروع کردند، اما این مشربه اتفاقات دیگری نیز در درون خود دارد، اینجا محل تولد امام موسی کاظم(ع) نیز است؛ چرا که بعد از رسول خدا(ص) این مکان در اختیار اهل بیت عصمت و طهارت قرار گفت.

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام رضا ع، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
خریدن زمین کربلا


 

كهن‌ترين روايتي كه در اين باره وجود دارد، روايت شيخ بهائي در كتاب كشكول است.( ر.ك: شيخ بهائي، كشكول، ترجمه و شرح محمدباقر ساعدي خراساني، تهران، اسلاميه، 1358 ش، ج1، ص 201).
همچنين بر اساس گفتة محدث نوري، شيخ بهايي به نقل از دست خط جدش محمد بن علي جُباعي و او به نقل از دست خط سيد ابن طاووس و وي از جزء دوم كتاب زيارات محمد بن احمد بن داود قمي(م 368 ق) و او از امام صادق ع نقل كرده است كه امام حسين ع نواحي‌اي را كه قبرش اكنون در آن قرار گرفته است، از اهل نينوا و غاضريّه به شصت هزار درهم خريد و آن را به ساكنان آنجا صدقه داد و با آنان شرط كرد كه زائران قبرش را به آنجا راهنمايي كرده و سه روز از آنان پذيرايي كنند.( مستدرك الوسائل، ج10، ص 321 و ج14، ص 60 به نقل از كشكول شيخ بهايي؛ مستدرك سفينة البحار، ج 8، ص 387. )
پس از شيخ بهايي، سيد نعمه الله جزائري ( در زهر الربيع، ص 344.) اين روايت را آورده‌ است. چنان كه يوسف بن‌احمد بحراني (م 1186 ق) نيز به نقل از سيد ابن طاووس، اين روايت را نقل كرده‌ است.( يوسف بن احمد بحراني، الكشكول، ج3، ص 389.)

آقاي نظري منفرد در كتاب « واقعه كربلا » ص 206 به نقل از مجمع البحرين در ماده كربل, داستان خريدن زمين كربلا را آورده است .

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: امام حسین ع، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : شنبه 13 / 3 / 1393
زمان :
قیمت بهشت چیست؟


مقدمه:

در روايات مي خوانيم كه مؤمن داراي دو نور است: نور «خوف» و نور «رجا» كه هر يك وزن شوند از ديگري افزون تر نيست; بنابراين اگر اميد كسي بيشتر از ترسش باشد، داراي ايمان ضعيف خواهد بود. بايد كوشش كرد تا بيم و اميد به موازات هم رشد كنند تا مبتلا به گناه نشويم و چنين است كه انسان هيچ گاه براي انجام گناه گستاخ نمي شود.پس نباید با اميد به رحمت خداوند گناه کرد. خداوند همان گونه كه داراي رحمت است، كيفر وي نيز براي گناهكاران آماده است; بنابراين، اشتباه است كه تنها به رحمت خدا توجّه كنيم و خويشتن را از خشم او درامان بدانيم.
همه كسانى كه وارد جهنم مى‏ شوند، براى هميشه در جهنم نخواهند بود و تنها عده خاصى (مانند كافران) براى هميشه در جهنم خواهند بود.
براساس آيات و روايات، حقيقت آن است كه اگر آدمى، در مجموع رو به خدا داشته و خداخواه، مؤمن، و دوستدار حضرت رسول اكرم و اهل بيت باشد؛ ولى در اينجا خود را از آلودگى ‏ها و تعلّقات پاك نسازد، در قيامت با عذاب‏ ها و فشارها رو به رو بوده و به طبقه اعلاى جهنم خواهد رفت كه اگر به باطنش بنگرى، بهشت خواهد بود. مؤمن گناهكار، در اين جهنم موقت ، مدتى قرار خواهد گرفت تا بدين عذاب‏ ها تطهير شود و به بهشت قدم بگذارد.

*دانلود سخنرانی قیمت بهشت*

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: معصومین، ،
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : دو شنبه 8 / 3 / 1393
زمان :
دانلود سخنرانی استاد رائفی پور
| ادامه مطلب...

سلام در این پست سخنرانی های استاد رائفی پور قرار میگیرد

جهت دانلود بیشتر سخنرانی به ادامه مطلب بروید...


 

 

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: موضوعات مرتبط: سخنرانی، ،
:: برچسب‌ها: رائفی پور, سخنرانی,
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : جمعه 20 / 1 / 1393
زمان :


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.